در ميان قفس سکوت..اجبار زندگي خفقان مرگ را از يادت ميبرد...
هزار حرف ناگفته و وهم انفجار بيان و اين همه گوش نا شنوا...تو ميماني و خودت
تو ميماني و او...
و هزاران حرف ناگفته اي که بايد در خودت براي او بگويي..گوش هميشه شنوايي که بي انصافانه گاه گاهي به بودنش شک ميکنيم...!
سلام
اين دوستي كه ميگن همين جاست ..در خانه ي دل ما..اما شايد كمي طول بكشد در اين وسعت بيكران دلهايمان پيدايش كنيم!
اولين باره كه وبلاگ زيبات رو ميبينم و از اشنايي با وبلاگت خوشحالم..